روستایی ایرانی با زبان رومانو!
درباره اهالی یک روستا با زبانی خاص که در نزدیکی پایتخت زندگی میکنند
همه ما ممکن است روستاهای خیلی زیبایی را در اقصی نقاط کشورمان دیده باشیم، روستاهایی با پوشش گیاهی خاص یا با پیشینه تاریخی و معماریهای حیرتانگیز.
اما باورتان میشود که در همین ایران خودمان، روستایی باشد که مردمانش به زبانی غیر از زبانهای محلی ایران حرف بزنند یا به خطی به غیر از فارسی بنویسند؟
این یکی از عجایبی است که در ایران خودمان وجود دارد و شاید خیلیها از وجود آن بی اطلاع باشند. در مسیر تهران به آبیک قزوین روستایی به نام روستای زرگر وجود دارد که مردمان آن به زبان رومانو صحبت میکنند و به لاتین مینویسند! اهالی این روستا هم ایرانیاند هم اروپایی، هم فارسی میدانند هم ترکی و هم زبان خاص خودشان را دارند؛ صورتشان هم شبیه آریاییهاست، هم شبیه گلادیاتورها و وایکینگها! به سبک بیشتر روستاییان دیگر کشورمان، شغلشان دامداری و کشاورزی است و مرغ و خروس هم نگه میدارند. بعضی زنها که هنرمندتر از دیگران هستند، هم خودشان نان میپزند، هم در مشک، دوغ و کره میگیرند و پنیر و ماست میبندند. مردم این روستا زبان مادریشان «رومانو» است که به آن زرگری هم میگویند نه از آن زرگریهایی که بعد از هر حرف، «ز» میگذارند. این زبان در اصل رومانو است و چون گویش مردمان روستای زرگر است به زرگری معروف شده اما با زبان زرگری معروفی که با حرف «ز» آمیخته میشود، خیلی متفاوت است. رومانو زبانی لاتین است که در بعضی از کشورهای اروپایی با آن صحبت میکنند. این زبان مثل یک زبان رسمی دارای قواعد خاص خودش است و تنها یک گویش اقلیمی نیست. اگر به ماجراجویی در این روستای خاص با مردمی دوستداشتنی علاقهمند هستید، پیشنهاد میکنیم تا پایان این مطلب با ما همراه باشید چون در گزارش پرونده امروز زندگیسلام سعی داریم در کنار معرفی این روستا، ضمن گفتوگو با اهالی آن شما را به یک سفر رویایی به این خطه سرسبز و متفاوت ببریم.
روستای زرگر کجاست؟
هرچند این روزها به دلیل کرونا نمیشود بار و بندیل سفر را بست اما پیشنهاد میکنم آدرس این روستا را در گوشهای از ذهنتان نگه دارید یا روی یک کاغذ بنویسید تا به محض تمام شدن کرونا به آن سری بزنید و نه تنها از طبیعت منطقه لذت ببرید که ضمن گفتوگو با مردم روستا با فرهنگدوست داشتنی اهالی این خطه هم آشنا شوید. این روستا در غرب شهر آبیک استان قزوین و در فاصله 20 کیلومتری آن قرار دارد و برای رفتن به آنجا کافی است در 115 کیلومتری تهران به دنبالش برگردید. روستای زرگرها، پشت خط آهنی که قطارها بیتوقف از آن میگذرند قرار دارد، 14 کیلومتر طول دارد با خانههایی ساده اما پر از سایه درختان پیر. بنابراین آبوهوای این منطقه، بسیار مطبوع است و لذت زندگی در آن را چندین برابر میکند.
نوشتن به زبان لاتین / صحبت به زبان رومانو!
در این روستا گندمزارهای فراوانی وجود دارد که طبیعت آن را بسیار زیبا و منحصر به فرد کرده است اما باید بگوییم که جاذبه اصلی این روستا طبیعت و زیباییاش نیست بلکه زبان مادری آنهاست. اهالی این روستا به جز زبان فارسی و ترکی، زبان دیگری هم دارند. زبان رومانو! آنها ساکنان یک روستای کوچک هستند با 200 خانوار و هزار نفر جمعیت. آنها به زبان لاتین مینویسند و به رومانو که ما آن را به زرگری میشناسیم، صحبت میکنند. مردمان این روستا دقیقا نمیدانند از چه زمانی ساکن آن شدهاند و اصلا چرا زبان آنها متفاوت است. اهالی این روستا هم به زبان و خط فارسی واقف هستند هم به ترکی و هم رومانو! مردم این روستا شیعه هستند. قدیمیهای روستا یادشان است که در زمان جوانیشان پیرمردی در زرگر بود که تمام حساب و کتابهایش را به زبان روسی مینوشت، اما بعد از مرگ او نوشتن به زبان روسی ورافتاد؛ حالا این مردم همهشان به زبان رومانو حرف میزنند و به لاتین مینویسند. در واقع اگر بخواهیم خیلی خلاصه بگویم، مردمانی عادی با سبکزندگی کاملا سنتی ایرانی هستندکه فقط زبان مادری شان با ما متفاوت است. البته ناگفته نماند که صحبت به زبان اروپایی، سبب کم رنگشدن خلقوخوی ایرانی در این قوم نشده و خونگرمی و مهماننوازی در مردمان محلی مشهود است.
معمایجذاب زبانخاص مردم این روستا
ریشه اجدادی اهالی روستای زرگر برای این قوم هنوز گنگ مانده است. آنها خودشان هم دقیق نمیدانند که از کی و کجا به این منطقه آمدند و همین معمایی جذاب و مجهول است. برخی از جوانان منطقه برای پیدا کردن ریشه خود در حال تحقیق هستند و به نتایجی هم رسیدهاند. عدهای میگویند که اجداد این قوم در گذشته به ایران مهاجرت و شیوه زندگی عشایری را برای خود انتخاب کردند. گفته میشود که عدهای از این افراد کوچنشین بودند و در نهایت وارد روستای زرگر شدند و این منطقه خوشآبوهوا را برای سکونت دایمی انتخاب کردند. البته زبان رومانو مردم منطقه سبب شده تا اعتقاد به فرضیه داشتن رگوریشه ایتالیایی در بین بومیان این روستا قوت بیشتری بگیرد. حتی داستان سرگذشت سربازان رومی را هم میتوانید از زبان بعضی از بومیان بشنوید. این سربازان به گفته بعضی از اهالی زرگر، در جنگ میان ایران و روم، به دست حکومت ایران اسیر و در نهایت با عفو پادشاه، در روستای زرگر قزوین ساکن می شوند و زندگی میکنند. در گزارشی هم ادعا شده که رومانی مدت زمانی کوتاه متعلق به عثمانی یا ترکیه فعلی بوده است و حالا سر از نقطه ای در چند کیلومتری آبیک قزوین درآوردهاند. افسانههایی وجود دارد که رومانوها طایفه ای هستند که از مرزهای شمالی ایران وارد و کم کم یکجا نشین شدند و دام پروری را به عنوان شغل انتخاب کردند.
یک پژوهشگر روستا: ما مسافرانی از هند هستیم
آن چه همه ساکنان روستا درباره آن اشتراک دارند، یک نکته است و آن اینکه اجدادشان هر که بودهاند در یک مقطع تاریخی و به دلایلی که تقریبا برای هیچفردی روشن نیست، در روزگاری دور از نقطهای در شمال و شاید هم از نقطهای از جنوب وارد ایران شده و ماندهاند و حالا میراثشان همین زبان رومانو است که نوشتن کلماتش به فارسی اگرچه غیرممکن نیست اما آسان هم نیست. با این حال «ابوالفضل زرگر» یکی از جوانان پژوهشگر روستا در خصوص ریشه مردمان روستای زرگر و در گفتوگو با خبرنگار ما میگوید: «در خصوص این که ساکنان روستای زرگر از کجا آمدهاند، روایتها و مستندهای غیر رسمی زیادی دیده میشود که یکی از آنها هم این است که خواستگاه مردم روستای زرگر به جنوب شرق آسیا یعنی هند و نپال برمی گردد که مستعمره انگلیس بودند. احتمالا مردم این منطقه از آن جایی که زرگرها و آهنگران بنامی بودند، بعد از جنگهایی مثل جنگ جهانی اول برای بازسازی کشورهای مختلف فراخوانده میشدند. عدهای از آنها پس از رفتن به کشورهای دیگر به وطنشان برمیگشتند اما عدهای هم در آن کشورها ساکن میشدند و همین باعث شده که پای آنها به ایران هم باز شود.» او دلیل این ادعایش را کلمات مشابهی در زبان رومانو و اهالی یک منطقه در هند میداند و میگوید: «بسیاری از کلمات ما با آنها مشابهت دارد و نوع تلفظش یکی است که میتوان به «لون» که میشود نمک و «صاب» به معنی مار اشاره کرد. البته تعداد این کلمات زیاد است.»
رسم و رسوم و خاطرات مردم روستا
احتمالا شما هم دوست دارید با رسم و رسوم مردمان این روستا که ایرانیاند ولی زبان مادریشان ریشههای اروپایی دارد و اطلاعات زیادی در شبکههای اجتماعی به خصوص از زبان اهالی این روستا وجود ندارد، بیشتر آشنا شوید. در ادامه گفت وگوی ما با چند نفر از اهالی این روستا را خواهید خواند.
ارسال کارتعروسی با یک کله قند
فاطمه زرگر یکی از اهالی این روستا در خصوص رسم و رسوم و اهمیت خانواده برای مردم این روستا میگوید: «یکی از نکات جالب زندگی اجتماعی زرگرها، نوع زندگی مشترک آنهاست. زنی که شوهرش میمیرد، هرگز ازدواج نمیکند و مردی هم که همسر دارد هرگز به سراغ زنی دیگر نمیرود و اگر کسی خلاف کند، از روستا طرد میشود یعنی اگر چه جسمش در روستاست اما کسی اعتنایی به او نمیکند. آنها نه اهل طلاق هستند و نه اهل بیوفایی و خیانت.» او در خصوص نحوه عروسی در این روستا هم میگوید: «از قدیم رسم بود که کارت عروسی به همراه یک کله قند برای مهمانها ارسال میشد، رسمی که هنوز هم پا برجاست و اهالی روستا به آن پایبند هستند.» او درباره دیگر رسوم ازدواج در روستا اضافه میکند: «در گذشته مراسم ازدواج در روستا هفت شبانهروز طول میکشید و همه طایفه پسر برای کسب اجازه برگزاری جشن عروسی به خانه دختر میرفتند اما اکنون دیگر از این تشریفات در عروسیها خبری نیست یا خیلی کم رنگ شده است.»
همدردی با خانوادههای داغدار در سال نو
محمد یکی دیگر از اهالی روستا در خصوص یکی دیگر از رسوم روستا که مخصوص خطه خودشان است، به ما میگوید: «زرگرها بعد از تحویل سال نو یعنی اولین روز نوروز رسم دارند که به صورت گروهی به دیدن خانوادههایی می روند که در سال گذشته عزیز از دست دادهاند و به آنها تسلی میدهند.»
مهماننوازی با «آیرانهسی»
به طور قطع ایرانیها در جایجای کشور مهماننوازند اما مردم روستای زرگر برای پذیرایی از مهمانهایشان رسم و رسوم خاصی دارند. علی زرگر، یکی دیگر از اهالی این روستا در این خصوص میگوید: «اهالی زرگر همه مهماننوازند و مهماندوست اما اگر هرکدام از اهالی روستا مهمان خاص و عزیز کردهای داشته باشد، در بدو ورود برای او «آیرانه سی» میآورند.» او درباره «آیرانه سی» هم میگوید: «آیرانه سی یعنی دوغ، آنهم دوغی خنک شده با تکه های یخ که یک قاشق غذاخوری پُر رویش کره است و نصیب هر مهمانی میشود که به خانه یکی از اهالی این روستا بیاید.»
بیسیمچی که در زمان جنگتحمیلی، عراقیها را عصبانی کرد
هرچه تلاش کردیم یکی از اهالی این روستا را که در زمان جنگ تحمیلی بیسیم چی بوده، پیدا کنیم تا از خاطرات حضورش در جنگ و استفاده از این زبان خاص برایمان بگوید، متاسفانه موفق نشدیم ولی یکی از اهالی که از دوستان حاج مهدی زرگر است، به نقل از او به ما میگوید: «حاج مهدی جانباز جنگ است و یک دست خود را برای دفاع از کشور داده است. او یکی از بیسیمچیهای زمان جنگ ایران و عراق بوده که عملیاتهای مهم را به زبان رومانو اعلام میکرده و عراقیها هیچ وقت نفهمیدند که او چه میگوید!» به عبارت دیگر، او یکی از اهالی این روستاست که در زمان جنگ تحمیلی، عراقیها را عصبانی کرده و احتمالا خیلی دوست داشتند که او را پیدا کنند و متوجه شوند که به چه زبانی صحبت میکند.
زبانی که فهمیدن اش کار سختی است
همانطور که گفتیم، مردم بومی روستای زرگر به زبان زرگری صحبت میکنند. این زبان در اصل رومانو است و چون گویش مردمان روستای زرگر است به زرگری معروف شده اما با زبان زرگری معروفی که با حرف «ز» آمیخته میشود، خیلی متفاوت است. رومانو زبانی لاتین است که در بعضی از کشورهای اروپایی با آن صحبت میکنند. این زبان مثل یک زبان رسمی دارای قواعد خاص خودش است و تنها یک گویش اقلیمی نیست. زبانشناسی به نام گرنوت وینفور، برای اولین بار درباره زبان زرگری مطالعه کرد. او پس از تحقیقات خود اعلام کرد که این زبان در واقع ترکیبی از زبان رومانیایی اروپایی است و ریشه آن به روم باستان باز میگردد. مینفور میگفت که زبان زرگری به زبان مردم دره ماریزا در بلغارستان شباهت بسیاری دارد. تکلم به زبان رومانیایی در میان اقلیتهای مختلف در کشورهایی مانند آلمان، نروژ، هلند، اسلوواکی، صربستان، پرتقال، لهستان و… دیده میشود. زبان رومانوهای ایرانی، در طول زمان و به علت همسایگی با شهرهای فارسنشین و ترکنشین، دستخوش تغییراتی شده است و کلمات فارسی و ترکی به زبان آنها راه پیدا کرده و زرگری به وجود آمده است. اما اگر شما به عنوان شنونده، شاهد مکالمه دو فرد زرگری باشید، هیچ چیزی از سخنان آنها نخواهید فهمید. به طور مثال آنها به خانواده «فمل»، به برنج «ریس»، به شتر «قمیل» و به عدد سه «درن» میگویند. همان طور که میبینید، فهمیدن این زبان برای کسانی که با زبان زرگری آشنایی ندارند، کار سختی است.
حضور همزبانانی از انگلیس و فرانسه در این روستا
ابوالفضل زرگر، یکی از اهالی این روستاست که کارشناسی روان شناسی دارد. او خاطرهای از انتشار یک ویدئو از شعری به زبان زرگری در شبکههای اجتماعی میگوید که پربازدید شد. ابوالفضل در این خصوص به خبرنگار ما میگوید: «به همراه چند تن از دوستان، شعر یکی از شاعران زرگر را که به زبان رومانویی بود در اینترنت منتشر کردیم و از تمامی مردم جهان که این پیام را میدیدند، خواستیم که اگر این لغات را میشناسند به ایران بیایند. چند ماه بعد از انتشار این پیام، سه مسافر از کشورهای فرانسه و انگلیس به روستای زرگر آمدند و در حالی که بسیار خوشحال بودند از این که هم زبانهای خود را در ایران پیدا کردهاند، بسیار هم متعجب بودند که چرا تا به حال ما را نیافتهاند!» او ادامه می دهد، این سه نفر که به روستایشان آمدند افرادی صاحب منصب هستند و از این موضوع بسیار خوشحال بودند اما تعجب میکردند از این که در ایران مردمی با این زبان وجود دارند و ساکنان دیگر کشورها به خصوص افرادی از همین طایفه، از این موضوع بی اطلاع هستند.»